در خواب و بیدار

ساخت وبلاگ

دارم فکر می‌کنم که توی فید کدام آدم‌ها مانده‌ام هنوز. چند نفر اشتباهی از اینجا گذر می‌کنند. کدام از ما هنوز همدیگر را به یاد داریم. چه سال‌هایی... چه سال‌هایی که به ترس و تصویر همدیگر را به زندگی هم راه می‌دادیم و از خودمان برای هم می‌نوشتیم. 

+ نوشته شده در ۱۴۰۱/۰۳/۱۵ساعت 19:35 توسط زهرا منصف |

در خواب و بیدار...
ما را در سایت در خواب و بیدار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9ghasedak-flightb بازدید : 4 تاريخ : يکشنبه 2 بهمن 1401 ساعت: 19:50

هنوز هوا گرگ و میش بود که از کانکس بیرون زدم. سرد بود. همیشه اوایل بهمن این طور سرد می شود. بعدش چندروزی برف می گیرد و همه جا را سفید می کند. چند روزِ بعدِ بهمن سرما قفل می شود به روزها. برف ها یخ می زنند و بدترین روزهایِ زمستان همین روزهاست. بیشتر کارگرها رفته اند مرخصی. من مانده ام و محمود و چندتایی کارگر بومی. روز اینجا آکنده از صداست و شب که می شود انگار زمین می میرد. شاید اگر شب ها گوش تیز کن در خواب و بیدار...ادامه مطلب
ما را در سایت در خواب و بیدار دنبال می کنید

برچسب : محمود, نویسنده : 9ghasedak-flightb بازدید : 21 تاريخ : سه شنبه 14 شهريور 1396 ساعت: 3:28

دست خودم را گرفته ام. تویِ تمام روزهای بیست و سه سالگی دست خودم را گرفته ام و لبخند می زنم. خسته که می شوم سرم را می گذارم روی شانۀ خودم و چشم هام را می بندم. کم که می آورم با خودم حرف می زنم و خودم را آرام می کنم. روز که می شود به خودم تبریک می گویم برای شروع یک روز خوب و شب که می شود از خودم تشکر می کنم بابت این همه تلاش از صبح تا شب. راستش رابطه عجیبی با خودم پیدا کرده ام. خودم را بیشتر از پیش در خواب و بیدار...ادامه مطلب
ما را در سایت در خواب و بیدار دنبال می کنید

برچسب : بنشین,کنارم,بخند,برایِ,فرصتی, نویسنده : 9ghasedak-flightb بازدید : 27 تاريخ : سه شنبه 14 شهريور 1396 ساعت: 3:28

می دانی، روی تمام هفده های دنیا حساس شده ام. هفده ساعت خواب. هفده دی. هفده مهر. هفده آذر. هفده بهمن. حرف های زیادی دارم برایت. حرف های زیادی دارم که خوب می دانی و به قول تو نوشتن اش این جا درست نیست. اما دلم می خواست هفده ها بهتر بودند برای ما. بهتر از این اتفاق هایی که افتاد توی هرکدامش... دیشب خس در خواب و بیدار...ادامه مطلب
ما را در سایت در خواب و بیدار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9ghasedak-flightb بازدید : 23 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 12:05

هنوز هوا گرگ و میش بود که از کانکس بیرون زدم. سرد بود. همیشه اوایل بهمن این طور سرد می شود. بعدش چندروزی برف می گیرد و همه جا را سفید می کند. چند روزِ بعدِ بهمن سرما قفل می شود به روزها. برف ها یخ می زنند و بدترین روزهایِ زمستان همین روزهاست. بیشتر کارگرها رفته اند مرخصی. من مانده ام و محمود و چندت در خواب و بیدار...ادامه مطلب
ما را در سایت در خواب و بیدار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9ghasedak-flightb بازدید : 20 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 12:05

دست خودم را گرفته ام. تویِ تمام روزهای بیست و سه سالگی دست خودم را گرفته ام و لبخند می زنم. خسته که می شوم سرم را می گذارم روی شانۀ خودم و چشم هام را می بندم. کم که می آورم با خودم حرف می زنم و خودم را آرام می کنم. روز که می شود به خودم تبریک می گویم برای شروع یک روز خوب و شب که می شود از خودم تشکر در خواب و بیدار...ادامه مطلب
ما را در سایت در خواب و بیدار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9ghasedak-flightb بازدید : 19 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 12:05

این که نوشتن را از یاد برده ام اتفاق ناخوشایندی ست. نمی دانم دلیلش چیست. هیچ نمی دانم. دنبال یک راه ام. دنبال یک چراغ که نوشتن را دوباره یادم بیاورد. خلقِ جمله ها را یادم بیندازد و بتوانم بنویسم. کاش زودتر واژه ها بیایند و دستم را بگیرند.

در خواب و بیدار...
ما را در سایت در خواب و بیدار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9ghasedak-flightb بازدید : 13 تاريخ : پنجشنبه 22 مهر 1395 ساعت: 5:06

این شب ها رو آورده ام به رویا بافی. یادم است خیلی وقت پیش ـ یعنی از کودکی تا سه سال پیش ـ این کار را می کردم. هر شب قبل از خواب. هر شب یک موضوع، یا گاهی اوقات شب بعد ادامۀ شبِ قبل می شد و این طور یک رویایِ تمام عیار داشتم. حس لذت بخشی بود. تویِ رویا هیچ مرزی نداشتم و هیچ چیز نشدنی ای برایم وجود نداشت. حالا که به بعضی از رویاهایم فکر می کنم خنده ام می گیرد. نه اینکه مسخره باشند، نه، اما یک جورهایی حالا که رویاهایم را تجزیه می کنم به این نتیجه می رسم که زندگی چقدر زود تو را می نشاند کنار رویاهایِ خاک گرفته ات. بعد یادت می رود این هایی که داری و داشتنشان شده روالِ ز در خواب و بیدار...ادامه مطلب
ما را در سایت در خواب و بیدار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9ghasedak-flightb بازدید : 31 تاريخ : پنجشنبه 22 مهر 1395 ساعت: 5:06

راستش اگر یک سال پیش از من می پرسیدی زندگی یعنی چه؟ می توانستم برایت یک روزِ تمام ناله کنم که زندگی یعنی فلان و بیسار... که یعنی زندگی هیچ خوب نیست و اصلاً زندگی یعنی چه و اصلاً ما آمده ام به دنیا که چه؟ اما حالا فرق می کند... یعنی آنقدر دویده ام و آنقدر دارم می دوم که یک وقت هایی زمان کم می آورم برای زندگی. حالا می توانم برایت بگویم که هر ثانیۀ زندگی حساب و کتاب دارد. که همین لحظه هایی را که تویِ دنیایِ مجازی می گذرانیم یک طورهایی لحظات را مفت می دهیم و هیچ چیز نمی گیریم. ـ من استفاده از تکنولوژی را نفی نمی کنم ـ اما این آدم هایی که مدام یک گوشی دارند و سرشان ت در خواب و بیدار...ادامه مطلب
ما را در سایت در خواب و بیدار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9ghasedak-flightb بازدید : 16 تاريخ : پنجشنبه 22 مهر 1395 ساعت: 5:06

نشست داستان خوانی و گپ‌و‌گفت با «محمود حسینی‌زاد» انتشارات دُرِّدانش بهمن در روز پنج‌شنبه، 21/12/93 میزبان استاد «محمود حسینی‌زاد» است. در این نشست گفت‌و‌گویی پیرامون آخرین کتاب نویسنده «سرش را گذاشت روی فلز سرد» و همچنین داستان خوانی صورت خواهد گرفت. این نشست در ساعت 17:30 الی 19:30 و در شعبۀ 3 فروشگاه‌های کتاب بهمن، واقع در کرج، گلشهر، خیابان درختی، فروشگاه کتاب بهمن برگزار خواهد شد.دونقطه: امیدوارم که ببینمتان توی این نشست. :)   در خواب و بیدار...ادامه مطلب
ما را در سایت در خواب و بیدار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9ghasedak-flightb بازدید : 28 تاريخ : پنجشنبه 22 مهر 1395 ساعت: 5:06